میعادمیعاد، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات میعاد ومامان

خوب

بدون عنوان

پسر خوشکلم میعاد عزیزم خدا روسپاسگذارم که نوری تازه درزندگی برما تاباند ....خدا روشکر میکنم که تو سالمی ومعنای مادر بودن را به من میفهمانی ...عزیز دل مامان زندگی من وبابا با آمدنت رنگ وبویی تازه گرفت ...نازنین عزیزم هم با آمدنت از تنهایی وبی کسی درآمد او سالها مثل من وبابا انتظار آمدنت را کشید اوهم مشتاقانه منتظر چنین روزهایی بود... حالا که آمدی وزندگیمان را سر وسامان بخشیدی وعطر خوش وجودت در کلبه کوچک ماپیچید....زندگی تازه را شروع میکنیم وخانواده 4نفره هاشمی بیان خوشبخت وخوشهالیم که باهمیم......مهربانم دوسسسسسستت دارم ...
23 خرداد 1393

بدون عنوان

سو  سوی ستارگان آسمان درالتهاب آمدن توست امدی وآسمان وزمین رابرایم بهشت کردی ..................................تنها ستاره آسمان دلم...میعادعزیزم.....دوستت دارم.................         ...
23 خرداد 1393

عقیقه.........

روزهفتم از بهار زندگیت بابا بزرگت واست عقیقه کرد......درواقع پسر گلم میعاد جوووووونم عقیقه یک روشی است که در قران روایت شده وواسه اینه که برای سلامتی وطول عمرت یه خو نی ریخته بشه ودر واقع گوسفندی قربانی کرد وبرای رضای خدا باشه ......    عقیقه آدابی داره که شامل...1حمام کردن نوزاد2..خواندن اذان واقامه در گوش نوزاد3...چیدن مقداری از موهای نوزاد وهم وزن ان صدقه دادن4...کشتن گوسفند واز گوشت ان غذایی رادرست کردن وبه مهمانها دادن...ودعاهایی هم داره که باید خونده بشه...که همه این کارها رو حاج سید یونس هاشمی بیان پدر بزرگ عزیزت واست انجام داد که خدا حفظش کنه وسایه اش 120 سال بر سرمان بماند.... ...
19 خرداد 1393

غربالگری.......

تست غربالگری....72ساعت پس از به دنیا امدن پسرک ناز مامان باید انجام میشد من که هنوز روبه راه نشده بودم که توروبه مرکز بهداشت ببرم مامان جون زحمت این کار رو باید میکشید ......پسسسسمل عزیزم رو به مامان جون سپردم ومامان جون هم زحمت این کار رو کشید.....به گفته مامان جووووون پسر خوشکل من از همه نینی ها ساکت تر وارام تر بوووود منم نگران ومنتظر  که چی میشه؟وکی پسرم میاد.....توی این فاصله که نبودی همسایه مامان امد ببینتت که موفق نشد چرا که هنوز نیامده بودی..... همینطور منتظر بودم که زنگ خانه مامان به صدا در اومد....کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مامان ومیعادی......  منم خوشهال رفتم ومیعادم رو از مامان گرفتم انگار صدسال گذشته بود...اینقدر دلتنگت بودم عزی...
12 خرداد 1393