بدون عنوان
یه روز خوب خدا......نینی بلند شد ازجاجیغ میزد ومیخندید......اوشروع کرد به تاتامی خورد زمین پامیشد..نینی خسته نمیشد...می افتاد ومیخندید......دوباره سرپامیشدمامان جون مهربون.....بابا بالب خندونکف زدن های اونا....چه کیفی داره آخ جووووونچه حالی داره کودک راه میره بی رو روک تاتا..تاتا میکنه.....میره بدون کمک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی